در ارتباط مخفی باخواب گریه ها
حرفهای عجیبی شنیده ام.
هی ساده ساده !
از پس آستین گریه گمان می کنند
آسمان فردا صاف وهوای رفتن ما آفتابی است.
حالاتو هم بلند شو بگو هاوبرو
اصلا چکارشان داری ؟
اینان که مونس همین دو سه روز گلندوگلبرگند
واین درخت هم که از خودشان است
یک هفته ای می آیند همین حدود ماو
هی هوای خوش و
بعد هم می روند جایی دور آن دورها...
چقدرقشنگند
می شنوی ری ر ابه خدا پروانه ها پیش از آنکه پیر شوند می میرند
حالابیابرویم ازرگبارواژه ها ویران شویم
عیبی ندارد یک بودن دیوار باغ وصدای همسایه
باران که باز بیاید
می ماند آسمان وخواب و خاطره ای...
یا حرفی میان گفت ولطف آدمی با سکوت.